آقای ظریف از تقبیح ترکمنچای به تحسین آن رسید
تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۱۰۹۰۹
همان جماعتی که تا دیروز از مقایسه برجام با ترکمنچای برآشفته میشدند امروز زبان به تحسین آن گشودهاند؛ این تلاش برای توجیه وادادگیهایشان و مهم جلوه دادنِ برجامی است که دستاوردش تقریبا هیچ بوده است!
به گزارش مشرق، محمد جواد ظریف وزیرخارجه سابق پس از مدتها سکوت، با انتشار یک یادداشت کوتاه در شبکههای اجتماعی در دفاع از خودش با اشاره به اینکه پیش از این برای جمله «خودمان انتخاب کردیم» مورد انتقاد فراوانی قرار گرفت با توضیح بیشتر در این زمینه نوشت: «مرحوم پروفسور روحالله رمضانی متخصص برجسته سیاست خارجی ایران در آمریکا سیاست خارجی پانصد سال گذشته ایران را چنین آسیب شناسی میکند ایران در پی به دست آوردن دوباره قلمروی بود که زمانی در تصرف داشت و اغلب نمیتوانست فاصله میان این اهداف امکانات در دسترس برای تحقق آنها را درک کند ما در طول تاریخ اهدافمان را بر اساس آرزوهایمان چیدهایم و به تواناییهایمان توجهی نکردهایم گرایش تاریخی ما برای رسیدن به آرزوها بدون در نظر گرفتن امکانات نه تنها در سیاست خارجی نمایان، است بلکه در شکلگیری خطوط متراکم خودرو پشت هر تونل کمعرض نیز دیدنی است».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با تصریح بر اینکه «در ۷۵ سال برنامهریزی توسعه، ما منابع ملی نابود شده و توسعه نیز حاصل نشده چون بیشتر برنامهها به جای ترسیم مسیر جبران عقبماندگیها متناسب با امکانات و فرصتها، حدیث آرزومندی رهبران کشور بودهاند»، نوشت: «آگاهانه یا ناخودآگاه ما مردم انتخاب کردهایم آنان را که به دنبال آرزوهایمان بودهاند بستاییم هر چند برای خود و کشور خسارات فراوان به بار آورده باشند و آنان را که در حد امکانات کوشیدهاند تا از گستره خسارات ناشی از حرکات آرزومندانه بکاهند سازشکار» و حتی «خائن» بنامیم. راستی نه تنها ما مردم بلکه نخبگان ما کدامیک را بیشتر نکوهش میکنند.
آنها که با آرزوی بازپس گرفتن سرزمین از دست رفته در قرارداد گلستان بخشهای بیشتری از سرزمین و حتی استقلال ایران را به باد دادند یا آنها که با قرارداد ترکمنچای دستکم قسمتی از سرزمین تازه از دست رفته را بازپس گرفتند؟
وزیر سابق امور خارجه کشورمان با بیان اینکه «برای پیشگیری از ترکمنچایها باید انتخاب کنیم» که آرزوهایمان را در چارچوب امکانات دنبال کنیم ، نوشت: «ما حتی در واژههایمان هم توجه به امکانات را ناشایست میدانیم. چرا سازشکار منفی و سازش ناپذیر مثبت است؟مگر سازش جز به معنی دستیابی به نقطه اشتراک و توازن برای حرکت به سوی آرمانهاست؟ مگر میتوان از روش دیگری به آرمانها رسید؟ داشتن آرزو به زندگی جهت میدهد اما توجه به تواناییها حرکت به سمت آرمانها را ممکن میسازد نیاز امروز ما درک درست و «انتخاب» هوشمندانه است. کنشگری مرزی. چشم به آرمانها و استوار بر تواناییها».
توجیه خسارات برجام با تحسین قرارداد ننگین ترکمنچای؟!
وزیر امور خارجه سابق در حالی برای دفاع از عملکرد خود به طور ضمنی به تمجید از قرارداد نگین ترکمنچای روی آورده است که به موجب این قرار داد، ایالتهای ایروان و نخجوان و بخشهایی از تالش (۳۰ هزار کیلومتر مربع)، از خاک ایران جدا شد. ضمن آنکه ایران، حق قضاوت کنسولی (کاپیتولاسیون) را به روسیه واگذار کرد و ده کرور تومان نیز به عنوان غرامت جنگی پرداخت.
در منفور بودن این قرار داد ننگین، همینبس که ظریف، ۸ بهمن ۱۳۹۷ در مجلس از قیاس برجام با ترکمنچای از سوی منتقدان به شدت برآشفته و گفته بود: «چرا افتخارات ملی را ترکمنچای مینامید؟ چرا بدعهدی رژیم جنایتکار آمریکا را به اسم جمهوری اسلامی تمام میکنیم و افتخار کشور را ترکمنچای مینامیم؟ از دولتی که به اصول بینالملل پایبند نیست چه توقعی داریم؟... این ترامپ است که باید به برجام، ترکمنچای بگوید، نه شما».
ظریف آن زمان، ترکمنچای را نقطه مقابل افتخارات ملی میشمرد اما ۵ سال بعد، با این پیش فرض که برجام در واگذاری امتیازات به دشمن، شبیه آن قرارداد بوده، به تحسین ترکمنچای میپردازد تا فجایع برجام را توجیه کند!
مشکل فقط در تئوری شما نیست آقای ظریف!
در واقع همان جماعتی که تا دیروز از مقایسه برجام با ترکمنچای برآشفته میشدند امروز زبان به تحسین آن گشودهاند؛ این تلاش برای سفیدسازی خودشان، توجیه وادادگیهایشان، سرپوش گذاشتن بر خودتحقیری ذاتیشان و مهم جلوه دادنِ برجامی است که دستاوردش تاکنون تقریبا هیچ بوده است!
دولت روحانی و شخص ظریف با رویکرد غلط و تحقیرآمیز «رعیت و اربابی» مدعی بودند که «آمریکا کدخداست» و «امضای وزیر خارجه آمریکا تضمین است» و «رئیسجمهور آمریکا مودب و باهوش است» و...
ظریف- آذر ۹۲- در اظهارنظری حقارتآمیز گفت: « آیا فکر کردید آمریکا که میتواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیندازد از سیستم دفاعی ما میترسد؟»!
ظریف و روحانی در دوره ۸ ساله گذشته تمام همت خود را صرف جلب اعتماد و رضایت آمریکا و اروپا کردند و در آخر از دستاورد تقریبا هیچ در دولت اوباما به مزایای نزدیک به صفر در دولت ترامپ رسیدند.
اعتماد بیجای دولت روحانی و شخص ظریف به آمریکا موجب شد تا دولت تمام تعهدات خود را پیشاپیش و یکطرفه انجام داده و پس از آن تازه به انتظار بنشیند تا آمریکا که به قاتل زنجیرهای توافقات مشهور است، تعهداتش را اجرا کند!
آمریکا برخلاف ادعای دولتمردان سابق که میگفتند نمیتواند از برجام خارج شود، خارج شد؛ چون همین طیف به ترامپ تضمین دادند حتی در صورت خروج آمریکا، به تعهدات برجامی خود ادامه میدهند!
حالا که تشت رسوایی برجام و امضا کنندگان آن از بام افتاده و خسارات ۸ سال معطل کردن ظرفیتهای کشور به پای این توافق بیش از پیش عیان شده، جناب ظریف به جای عذرخواهی در پیشگاه ملت به زبان به تحسین قرار داد ننگین ترکمنچای گشوده است چرا که خود نیز با دست فرمان ترکمنچای پای برجام را امضا کرده است.
از سوی دیگر ظلم بزرگ جناب ظریف این است که تلویحا اقتدار امروز را با دوره انحطاط پهلوی و قاجاریه یکی وانمود میکند؛ در حالیکه به استناد عباراتی هم چون «امضای کری تضمین است»، «برجام فتح الفتوح است»، «امکان ندارد آمریکا از برجام خارج شود»، «تحریمها لغو شده و امکان ندارد برگردد» و... رویکرد شخص او و روحانی در برجام، برخلاف ادعای واقعگرایی، آرزواندیشی و خاماندیشی بود.
با ژست عزت بهدنبال فریب مردم و ترغیبشان به پذیرش ذلت بودند!
نکته قابل تامل دیگر اینکه به اعتبار این سخن عمیق و پر معنا که « اگر آرزوی مردم را گرفتی بدون وعده میتوانی عزتشان را هم بفروشی و در پاسخ بگویی این ذلت انتخاب شما بود »، معلوم شد کسانی که سالها با ژست عزت سعی در فریب مردم داشتند، باطنشان و کلامشان ترغیب مردم به پذیرش ذلت بودهاند.
معالاسف شاید یادآوری تاریخ به ایشان تلنگری برای بازاندیشی در جهانبینیشان و مرور مجدد آنچه باشد که شاید فراموش کردهاند اگر ملت ایران میخواستند بر اساس تواناییهایشان انتخاب و حرکت کنند چگونه میتوانستند انقلاب کنند؟ و اگر رهبران ما میخواستند بدون در نظر گرفتن نصرت الهی تصمیم بگیرند نه رژیم ستمشاهی سرنگون میشد و نه به پشتوانه همین مردم و نصرت الهی پیروزی بر صدام در جنگ ۸ ساله تحمیلی که غرق در امکانات غرب و شرق بود میسر میشد.
و اگر بنا بود ملت ایران در دوران تحریم به اندازه تواناییهایشان آرزو کنند، گستره وسیعی از پیشرفتها و دستاوردهای عظیم در صنایع دفاعی ، صنعت هستهای، نانو تکنولوژی، بهداشت و درمان وعلوم پزشکی، علم و فناوری، هوافضا، کشاورزی، صنعت نفت، گاز و پتروشیمی و... با ماحصل اقتدار منطقهای و بینالمللی چگونه به دست میآمد؟
و ذکر این نکته که موضوع آرزوها و تواناییها بیشتر از آنکه با هم دارای نسبت باشند، دو موضوع جدا از هم هستند، و بیش از آنکه مناسب استفاده برای سیاسینویسی در کهنسالی باشند مناسب استفاده در انشاهای کودکان هستند تا این کودکان در کهنسالی بدانند تنها افراد ضعیف و نادان بهاندازه تواناییشان تلاش خواهند کرد.
منبع: میزانمنبع: مشرق
کلیدواژه: انتخابات ترکیه قیمت روحانی کاپیتولاسیون ترامپ ترکمنچای ظریف دولت ترامپ اروپا صدام آمریکا برجام صنعت هسته ای ایران خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت توانایی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۱۰۹۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مثلث آمریکایی چه هدفی را در تقابل با فعالیتهای هستهای ایران دنبال میکنند؟ / نقشه راه گروسی در تهران پس از عملیات وعده صادق
بازی گروسی در تقابل با کشورمان کاملاً شفاف و در عین حال پیچیده است! این سادگی، معطوف به شناخت ماهیت این بازی و هم افزایی سه ضلع آن (واشنگتن، بروکسل و وین) علیه منافع کشورمان است.
سرویس سیاست مشرق- رافائل گروسی مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی طی هفتههای اخیر مصاحبههای هدفمندی را در تقابل با ماهیت و کارکرد فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران صورت داده که بر خلاف آنچه برخی تصور میکنند، منبعث از نظرات کارشناسی و حقوقی آژانس نیست!
کاخ سفید، اتحادیه اروپا و آژانس بین المللی انرژی اتمی با توجه به نزدیک شدن به سال ۲۰۲۵ میلادی (زمان تعیین شده در خصوص فعالسازی بند غروب آفتاب) میان دو گزینه «دفرمه سازی برجام» یا «خروج رسمی برجام» مردد ماندهاند.
از سوی دیگر، جایگزینی برجام با توافقی جدید نیز مستلزم چینش دوباره میز مذاکرات و آماده سازی پیش شرطها و لوازمی است که واشنگتن و تروییکای اروپایی قابلیت آن را (حداقل در برهه کنونی) ندارند.
از این رو باید در ماورای مواضع شورای حکام و مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی، اهداف کلان، میان مدت و خرد غرب را از پمپاژ ادعاهای اخیر علیه ایران مدنظر قرار داد. پیش فرض قطعی ما در این روند، همپوشانی مطلق گروسی با سیاستگذاران غربی مذاکرات هستهای است.
گزارههای ادعایی گروسی
در اینجا به برخی گزارههای ادعایی مطرح شده از سوی رافائل گروسی مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی که طی ماهها و هفتههای اخیر به کرات مورد تاکید قرار گرفته، متمرکز میشویم:
۱- ایران از زمان شکست مذاکرات هستهای به طور چشمگیری به ساخت بمب هستهای نزدیکتر شده است.
۲- هیچ کشوری که هنوز بمب اتمی ندارد، اورانیوم را تا سطح ۶۰ درصد غنیسازی نمیکند. ایران بیش از آنچه برای ساخت بمب هستهای نیاز دارد، اورانیوم غنی شده تولید کرده است.
۳- غنی سازی ۹۰ درصدی برای ساختن بمب اتمی لازم است، اما غنی سازی ۶۰ درصدی تقریباً با غنی سازی ۹۰ درصدی یکسان است!
۴- برجام دیگر کار نمیکند. باید در نظر داشته باشیم که هم اکنون در سال ۲۰۱۵ میلادی (زمان انعقاد برجام) قرار نداریم و در نتیجه، این توافق نیاز به جایگزینی با توافق دیگری دارد.
۵- جمهوری اسلامی در حال افزایش توان هستهای خود است و با وجود این که آژانس بینالمللی انرژی اتمی بهطور فعال در حال بازرسی است، اما این بازرسیها کافی نیست.
تحلیل محتوای سخنان گروسی
در تحلیل محتوای سخنان گروسی، باید به صورت همزمان نسبت به متن و فرامتن آنها توجه داشت. در ابعاد متنی، ما با ادعاهای غیرحقوقی و مکرری مواجه هستیم که از سوی مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی مطرح میشود.
در این خصوص نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
نخست اینکه با توجه به خروج یکجانبه آمریکا از توافق هستهای و بی تعهدی مطلق اتحادیه اروپا در تأمین تهدات مالی مندرج در متن برجام، ایران کاهش گام به گام تعهدات خود را در دستور کار قرار داده و بخش اعظمی از این تعهدات، معطوف به مطالبات فراپادمانی آژانس بین المللی انرژی اتمی از کشورمان میباشد.
به عبارت بهتر، خروج ایران از این تعهدات معلول بدعهدی مطلق طرف مقابل و واکنشی کاملاً منطقی و حقوقی نسبت به این موضوع محسوب میشود. از این رو کاهش تعهدات برجامی ایران، مصداق «واکنش حقوقی» بوده نه «کنش اولیه» با این حال گروسی در گزارشات و مواضع خود تلاش میکند بدون ذکر مقدمهای که منتج به اقدام ایران شده، نهاد متبوعش را در مقام مطالبه گر و ایران را در مقام محکوم جلوه دهد! این همان بازی نخ نمایی است که آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای حکام بر اساس روال معمول خود در تقابل با کشورمان دنبال میکنند.
نکته دوم اینکه گروسی در مواردی که موضوع بازرسیهای هستهای از ایران مطرح میشود، آژانس بین المللی انرژی اتمی را یک بازیگر مستقل، حقوقی و غیر تأثیرپذیر از توافقات برجام قلمداد میکند. به عبارت بهتر، گروسی در صدد القای این گزاره به افکار عمومی دنیاست که فارغ از تعهداتی که در توافق هستهای سال ۲۰۱۵ و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد وجود دارد، ایران ملزم به تبعیت از الگوهای بازرسی آژانس (در هر دو بعد پادمانی و فراپادمانی) میباشد.
نکته سوم اینکه در جریان دو سفر رافائل گروسی به ایران، میان مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی و رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان تفاهمی در راستی همکاری طرفین بر سر حل و فصل پرونده مکانهای ادعایی صورت گرفت. مطالبه آشکار جمهوری اسلامی ایران، «مختومه نمودن پرونده مکانهای ادعایی» از سوی اژانس بین المللی انرژی اتمی بوده و حدود و ثغور مطالبات کاملاً شفاف و حقوقی خود را در این خصوص مطرح نموده است.
با این حال گروسی و مقامات آمریکایی-اروپایی نشان دادهاند که قصد دارند با مفتوح نگاه داشتن این پروندهها، زمینه بازرسیهای اصلی و فرعی (بازرسیهای نامحدود زمانی-مکانی) را در ایران در زمان حال و آینده ایجاد کنند. گروسی تاکنون چندین بار در خصوص روال مذاکرات برجام اظهار نظر کرده و معتقد است این توافق عملاً کارآیی لازم را ندارد. مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی به لحاظ فرامتنی، در پازلی بازی میکند که طراحان اصلی آن در واشنگتن و اتحادیه اروپا به سر میبرند!
بر این اساس، گروسی سه هدف فرامتنی مهم را در قبال توافق برجام و مذاکرات هستهای با جمهوری اسلامی ایران دنبال میکند. این موارد عبارتند از:
الف) بازگشت یکجانبه ایران به تعهدات مندرج در توافق هستهای، بدون آنکه عملاً تحریمهای جمهوری اسلامی ایران برداشته شود.
ب) زمینه سازی برای بسط نظام بازرسیهای آژانس بین المللی انرژی اتمی علیه ایران که با هدف نفوذ امنیتی غرب به اماکن حساس در کشورمان صورت میگیرد.
ج) رفع اتهام از آمریکا در قبال خروج یکجانبه از توافق هستهای و ایجاد حاشیه امن برای تروییکای اروپایی در خصوص صدور بیانیههای سیاسی و غیر حقوقی علیه ایران.
د) جلوگیری از استناد حقوقی و عملیاتی ایران به بند غروب آفتاب در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد.
و) جلوگیری از انعقاد توافق «تضمین محور» با ایران با هدف ممانعت از بهره مندی ایران از مزایای رفع تحریمها
بازی شفاف اما پیچیده!
بازی گروسی در تقابل با کشورمان کاملاً شفاف و در عین حال پیچیده است! این سادگی، معطوف به شناخت ماهیت این بازی و هم افزایی سه ضلع آن (واشنگتن، بروکسل و وین) علیه منافع کشورمان است. به عبارت بهتر، شناسایی گروسی به مثابه یک شخصیت مستقل در این معادله، خطایی محض محسوب میشود. او وظیفه دارد در برهه کنونی، ایده همیشگی مقامات کاخ سفید (بازگشت یکجانبه ایران به برجام در عین عدم رفع واقعی تحریمها) را عملیاتی سازد.
این در حالیست که گروسی اصلیترین وظیفه خود را در این خصوص به صورت عامدانه فراموش کرده است: این مسئولیت، حل موانع فنی توافق هستهای میان ایران و اعضای ۱+۴ است.
حدود و ثغور مطالبات و خطوط_قرمز تعیین شده از سوی کشورمان در مذاکرات وین بر سر مسائل اختلافی از جمله «حل و فصل موضوعات پادمانی»، «ارائه تضمینهای ذاتی و اعتباری»، «لزوم رفع تحریمهای بازدارنده در مسیر اجرایی شدن برجام» از ابتدا مشخص بوده و در حال حاضر نیز جمهوری_اسلامی ایران ذرهای نسبت به آنها عدول نکرده است.
در چنین شرایطی بخش اعظم عملیات روانی غرب در مرحله پایانی مذاکرات، ناظر بر دفرمه شدن هندسه مذاکرات یا لغو خطوط قرمز تعیین شده از سوی کشورمان صورت میگیرد. ضمن آنکه در روند مذاکرات احیای برجام نیز آژانس نه تنها به عنوان یک کاتالیزور و عامل تسریع کننده عمل نکرد، بلکه با طرح پروندههای ادعایی به نیابت از رژیم اشغالگر قدس و تاکید غیر حقوقی بر مفتوح نگاه داشتن آنها (حتی در صورت احیای برجام)، عملاً به مانعی در مسیر مذاکرات سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ در وین و دوحه تبدیل شد.
در چنین شرایطی اصرار گروسی برای سفر به ایران و ابراز نگرانی وی از ماهیت فعالیتهای هستهای کشورمان را باید در یک پارادایم کاملاً سیاسی -تبلیغاتی مورد توجه و تحلیل قرار داد. بدیهی است که تمرکز جمهوری اسلامی ایران، اعم از دستگاه دیپلماسی کشور و سازمان انرژی اتمی بر روی خطوط قرمز ما در همکاریها با آژانس و احیای توافق هستهای (وفق قانون راهبردی مصوب مجلس شورای اسلامی)، تنها راه جلوگیری از تکمیل صحنه پردازی مثلث مذکور (آمریکا-آژانس-اروپا) علیه کشورمان میباشد.
گروسی در بحبوحه جنگ غزه، از یک سو مسئولیت ارسال پالسهای بحرانی در قبال فعالیتهای هستهای ایران را بر عهده دارد تا جایی که حتی غنی سازی ۶۰ درصدی و ۹۰ درصدی را به عنوان یک مقام ارشد آژانس همسان و دارای آثار عملیاتی همگون تلقی میکند!
تقلیل سطح غنی سازی رسمی در ایران از ۶۰ درصد به ۲۰ درصد، یکی دیگر ازاهداف گروسی میباشد، به گونهای که ایران بدون آنکه گامی از طرف مقابل برداشته شود، تن به چنین مطالبهای دهد.
با این حال تجربه سالهای گذشته و اخیر نشان میدهد نه تنها جمهوری اسلامی ایران نباید تسلیم مطالبات فراپادمانی آژانس بین المللی انرژی اتمی (خصوصاً در دوران حضور گروسی در این نهاد ظاهراً بین المللی) شود، بلکه باید برداشته شدن هر گونه گام جدیدی در همکاری با این سازمان را متغیری وابسته به رفع تحریمهای ضد ایرانی (آن هم به صورت تضمین محور) قلمداد کند.